معرفی کوتاه
سرگذشت گلمحمد کلمیشی، قهرمان مردمی منطقهی کلیدر که علیه ستم حاکم بر مردم میشورد.
کلیدر، روایتی بلند
کلیدر روایت باشکوهی است از چهرهای مهم در تاریخ معاصر ایران؛ گلمحمد کلمیشی، کسی که رهبری قیام مردمی منطقهی کلیدر را بر علیه حاکم زورگوی کشور به عهده داشت و در این راه از جان خود مایه گذاشت. روایت دولتآبادی در این کتاب بر پایهی ماجرای واقعی زندگی گلمحمد بنا شده ولی نویسنده آن را با خیال خود در آمیخته و از دل این همآمیزی خیال و واقعیت، طولانیترین رمان ایرانی را در ۱۰ جلد نگاشته. کتابی که ماحصل ۱۵ سال از عمر او بوده.
قصهی کلیدر چیست؟
کلیدر دربارهی گلمحمد کلمیشی است. او که از کردهای کوچانده شده به توابع سبزوار بوده پس از بازگشت از خدمت سربازی، در روستای محل سکونت خود و خانوادهاش با مارال روبرو میشود. دختردایی او که پس از زندانی شدن اعضای خانوادهاش پیش عمهاش آمده. گلمحمد که همسری نازا دارد، دلبستهی او میشود و همین موضوع باعث میشود تا دلاور، نامزد مارال، کینهاش را به دل بگیرد و دشواریهای زندگی گلمحمد از اینجا آغاز میشود.
در کنار مشکلات خانوادگی گلمحمد با دلاور و تیروطایفهاش، خشکسالی و ستمهای حکومتی بلای جان روستاییان شده و آرام و قرار را از زندگی آنها ربوده است. روزبهروز در آتش این اختلافات دمیده میشود تا اینکه در یکی از این درگیریها گلمحمد ناخواسته یکی از مالکان ثروتمند محلی را میکشد و به زندان میافتد. او در زندان با ستار، یکی از اعضای حزب توده آشنا می شود.
ستار که در پیشانی گلمحمد، آیندهی روشن یک قهرمان ملی را میبیند، او را از زندان فراری میدهد و به عضویت حزب توده در می آورد. از اینجا دیگر گلمحمد زندگی مخفیانهاش را با هدف رهبری قیام مردمی علیه ستم حاکمان آغاز میکند.
ولی اوضاع با ترور ناموفق محمدرضا پهلوی توسط یکی از اعضای حزب توده عوض میشود. برخورد سفتوسخت حاکمیت با این حزب موجب میشود تا شرایط برای گل محمد سختتر از پیش شود. تا اینکه نهضت او به شکست میانجامد و او و خانوادهاش در این راه جان خود را از دست میدهند.
زمان و مکان
ماجراهای رمان کلیدر در حوالی سبزوار رخ میدهند. جایی که کوه کلیدر واقع شده است. ساکنین این منطقه عمدتا عشایراند و زندگی عشایری و روستایی با جزییات فراوانی در کلیدر توصیف شده است.
داستان این کتاب حوالی سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ رخ می دهد. البته در واقعیت گلمحمد سال ۱۳۲۳ اعدام می شود ولی دولتآبادی با انتخاب این دورهی زمانی برای روایت داستانش به دنبال وارد کردن مضامین سیاسی و استفاده از وقایعی چون غائلهی آذربایجان، ترور نافرجام شاه و شرایط سخت ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم بوده است.
سبک و زبان
کلیدر دولتآبادی را میتوان نمونهی تمامعیار رمان واقعگرا دانست. رمان بر اساس اصول کلاسیک سبک رئالیسم نوشته شده و در آن خبری از ساختارشکنیهای فرمی و نوآوریهای سبکی خاصی نیست. ولی در حوزهی زبان دولتآبادی به گونهای دیگر عمل کرده است. او در این کتاب به فراخور موقعیت و موضوع از لحنها و ساختارهای زبانی مختلفی استفاده کرده است. در توصیف طبیعت از زبانی شاعرانه و مملو از آرایههای ادبی استفاده میکند و در گفتگوهای اشخاص زبانی صمیمی و بیتکلف را برمیگزیند و در صحنههای عاشقانه زبانی تغرلی را به کار میبرد.
تجربهی خواندن
کلیدر رمان پرحجمی است و خواندنش قاعدتا برای حرفهایها هم بیش از یک ماه طول میکشد. با اینحال روایت سرراست و سادهی دولتآبادی و انسجامی که داستان در طول جلدهای مختلف دارد باعث می شود تا خواننده دچار مشکلی در فهم داستان و روابط علی و معلولی ماجراها نشود.
مارکسیسم و اسلام در کلیدر
در رمان «کلیدر»، دولتآبادی با استفاده از مدلهای مارکسیستی، طبقات اجتماعی را به تصویر میکشد و شخصیتهای مختلفی از جمله مردم عادی ستمدیده، دهقانان، پرولتاریا و روشنفکران را به تصویر میکشاند. در این رمان، دولتآبادی به مبارزهی شخصیتهای مذهبی و غیرمذهبی علیه اربابان و سرمایهداران و نیروهای ستمگر حامی آنان پرداخته و نشان میدهد که در این مبارزه، شخصیتهای مذهبی نیز با شخصیتهای غیرمذهبی همراهی میکنند. در این رمان، اسلام به عنوان یک الگوی سیاسی یا نیروی ایدئولوژیک، نقشی مثبت یا منفی ندارد و دولتآبادی با اینکه ادراک سیاسیاش با نوشتههای کلاسیک مارکس هماهنگ است، از مخالفت با اسلام خود میپرهیزد.
حاشیههای کتاب
واکنشها به رمان دولتآبادی از سوی منتقدین بسیار متنوع بوده. عدهای از منتقدین آن را تا سرحد شاهکار ادبیات معاصر و برترین اثر داستانی تاریخ ایران بالا بردهاند و از طرفی هم کسانی چون گلشیری و میرصادقی آن را از لحاظ زبانی نامنسجم و بعضا پرایراد دانستهاند.
شخصیتهای کلیدر
کلیدر کتاب پرشخصیتی است و در آن بیش از صد شخصیت مختلف حضور دارند. ولی عمدهی داستان حول شخصیت گلمحمد و کسانی که به نوعی، چه دوست و چه دشمن، با او در ارتباطاند، میچرخد.
مارال: دختردایی گلمحمد که رابطهای عاشقانه با گلمحمد پیدا میکند. پدر و نامزد مارال در ابتدای داستان زندانیاند و به همین دلیل او به نزد خانوادهی عمهاش میرود.
گلمحمد: پسر دوم خانوادهی کلمیشی و قهرمان داستان کلیدر. رهبر قیام عشایر و روستاییان خراسان که با قهرمانیهایش تبدیل به دلاوری اسطورهای میشود.
عبدوس: دایی گل محمد و پدر مارال
مدیار: دایی گل محمد که عاشق دختری شده که خان برای به عقد درآوردن او برای پسرش وی را اسیر کرده.
زیور: همسر اول گلمحمد که نازا است.
دلاور: نامزد مارال که به زندان افتاده و پس از بازگشت و دیدن اینکه مارال و گلمحمد دلبستهی یکدیگر شدهاند به ستیز با گلمحمد برمیخیزد.
حاج حسین چارگوشکلی: یکی از ملاکین ثروتمند منطقه که طی نزاعی توسط گلمحمد کشته میشود.
صوفی: خواهرزاده حاج حسین چارگوشکلی که مدیار، دایی گلمحمد، عاشق اوست.
آلاجاقی: خان بزرگ روستا که نماد سلطه و ستمگری است.
ستار: همبندی گلمحمد در زندان که عضو حزب توده است و گلمحمد را از زندان فراری میدهد و به عضویت حزب درمیآورد.
منتقدان دربارهی کلیدر چه میگویند؟
● «کلیدر را میتوان نقطهی اوج رشتهی آثار پیشین دولتآبادی به حساب آورد که اغلب آنان داستانهایی کوتاه دربارهی مردم زجر کشیده و رنجور دهات خراسان است.» - کریم امامی
● «حماسهای با تصاویر پر بار، شعری در جامهی نثر» - احسان یارشاطر
● «زبان روایی کلیدر با وام گرفتن از واژگان کلاسیک تاریخ بیهقی آراسته شده» - جمال میرصادقی
از محمود دولتآبادی دیگر چه کتابهایی منتشر شده است؟
● کارنامه سپنج، نگاه
● روزگار سپریشدهی مردم سالخورده،چشمه
● دودمان، چشمه
● میم و ان دیگران، چشمه
● طریق بسمل شدن، چشمه
● بنیآدم، چشمه
● نون نوشتن، چشمه
● تا سر زلف عروسان سخن، چشمه
● عبور از خود از سرگذشت، چشمه
● جای خالی سلوچ، چشمه
● اسبها اسب ها از کنار یکدیگر، چشمه
● آن مادیان سرخیال، نگاه
● بیرون در،چشمه
● این گفت و سخنها…، چشمه
● سلوک، چشمه
● وزیری امیر حسنک، فیروزی
● از خم چنبر، نگاه
● آهوی بخت من گزل، چشمه
● روز و شب یوسف، چشمه
● قطره محالاندیش، چشمه
طرفداران کلیدر دیگر سراغ چه کتابهایی بروند؟
● مدار صفر درجه، احمد محمود، معین
● زمین سوخته، احمد محمود، معین
● چشمهایش، بزرگ علوی، نگاه
● تنگسیر، صادق چوبک، نگاه
● سالهای ابری، علی اشرف درویشیان، چشمه
● شازده احتجاب، هوشنگ گلشیری، نیلوفر
● دل دلداگی، شهریار مندنیپور، زریاب
● مدیر مدرسه، جلال آلاحمد، مجید
● بخارای من ایل من، محمد بهمنبیگی، همارا
● زمستان ۶۲،اسماعیل فصیح، ذهنآویز
مروری بر آنچه خواندیم
● کلیدر روایت باشکوهی است از چهرهای مهم در تاریخ معاصر ایران؛ قهرمان مردمی منطقهی کلیدر که علیه ستم حاکم بر مردم میشورد.
● ماجراهای رمان کلیدر در حوالی سبزوار رخ میدهند. جایی که کوه کلیدر واقع شده است. ساکنین این منطقه عمدتا عشایراند و زندگی عشایری و روستایی با جزییات فراوانی در کلیدر توصیف شده است.
● کلیدر دولتآبادی را میتوان نمونهی تمامعیار رمان واقعگرا دانست. رمان بر اساس اصول کلاسیک سبک رئالیسم نوشته شده و در آن خبری از ساختارشکنیهای فرمی و نوآوریهای سبکی خاصی نیست. ولی در حوزهی زبان دولتآبادی به گونهای دیگر عمل کرده است. او در این کتاب به فراخور موقعیت و موضوع از لحنها و ساختارهای زبانی مختلفی استفاده کرده است.
● کلیدر رمان پرحجمی است و خواندنش قاعدتا برای حرفهایها هم بیش از یک ماه طول میکشد.
● واکنشها به رمان دولتآبادی از سوی منتقدین بسیار متنوع بوده. عدهای از منتقدین آن را تا سرحد شاهکار ادبیات معاصر و برترین اثر داستانی تاریخ ایران بالا بردهاند و از طرفی هم کسانی چون گلشیری و میرصادقی آن را از لحاظ زبانی نامنسجم و بعضا پرایراد دانستهاند.