جغد سیاه
معرفی خواندنی‌ترین کتاب‌ها
دسته بندی: خاطرات

جنگ چهره‌ی زنانه ندارد

سوتلانا الکسیویچ
7 دقیقه
جنگ چهره‌ی زنانه ندارد
14
0
گواهی بر نقش موثر و پررنگ زنان در جنگ
«جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»
«جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» اثر سوتلانا آلکسیویچ یک تاریخ شفاهی عمیق و تکان‌دهنده است که تجربیات اغلب نادیده گرفته‌شده‌ی زنان در طول جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد. آلکسیویچ از طریق مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها، صدای زنان شوروی را که در طول جنگ در نقش‌های مختلفی خدمت کردند، از تک‌تیراندازها و خلبانان گرفته تا پرستاران و پارتیزان‌ها، ثبت می‌کند. 
داستان‌های آنها واقعیت‌های تلخ جنگ، شجاعت و مقاومت این زنان و تلفات عاطفی و روانی جنگ بر آنها را آشکار می‌کند. 
این کتاب یک اثر معمولی نیست؛ چراکه روایت‌های سنتی و مردانه از جنگ را به چالش می‌کشد و دیدگاه منحصر به فردی از هزینه‌های انسانی جنگ ارائه می‌دهد. 
تمرکز «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» بر قدرت و فداکاری زنان در زمان جنگ است و آن را به کتابی ضروری برای هر کسی که به تاریخ، مطالعات جنسیت یا مقاومت انسان علاقه دارد، تبدیل می‌کند.

کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» اثر سوتلانا آلکسیویچ درباره‌ی چیست؟

«جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» مجموعه‌ای قدرتمند و تأثیرگذار از مصاحبه‌ با زنانی است که در جنگ جهانی دوم جنگیدند. این کتاب از طریق داستان‌های آنها، نقش اغلب نادیده گرفته‌شده‌ی زنان در جنگ و تأثیر عمیقی که بر زندگی‌شان گذاشت را به تصویر می‌کشد. 

موضوع کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد

با چه مضامینی در این اثر مواجه می‌شویم؟

به طور کلی کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» بر تجربیات زنان شوروی در طول جنگ جهانی دوم تمرکز دارد و نقش‌های آنها و تأثیر عاطفی و روانی جنگ بر زندگی‌شان را برجسته می‌کند.
اما مضامینی که در این اثر به آن پرداخته شده:
صداهای پنهان زنان در جنگ:
اثر آلکسیویچ، داستان زنانی را که تا حد زیادی در روایت‌های تاریخی جنگ جهانی دوم نادیده گرفته شده‌اند، برجسته می‌کند. این کتاب با به اشتراک گذاشتن تجربیات آنها، نقش‌های حیاتی زنان و چالش‌های منحصر به فردی که با آن روبرو بودند را نشان می‌دهد و درک جامع‌تری از جنگ ارائه می‌دهد.
تأثیر عاطفی و روانی جنگ:
مصاحبه‌ها نه تنها سختی‌های جسمی، بلکه زخم‌های عمیق عاطفی و روحی ناشی از جنگ را نیز آشکار می‌کنند. زنان از ترس‌ها، آسیب‌ها و تأثیرات ماندگار آن بر زندگی‌شان صحبت می‌کنند و بینشی تکان‌دهنده از هزینه‌های انسانی جنگ ارائه می‌دهند.
تعریف دوباره‌ی قهرمانی و فداکاری:
«جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» تصورات سنتی از قهرمانی و فداکاری را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که شجاعت و مقاومت محدود به میدان نبرد نیست. داستان‌های زنان نشان می‌دهد که مشارکت آنها به همان اندازه حیاتی و فداکاری‌هایشان به همان اندازه قابل توجه بود و درک ما از معنای قهرمان بودن را تغییر می‌دهد. 

واکنش‌ها به این کتاب


«یادبودی برای شجاعت... . سخت است کتابی را یافت که مهم‌تر یا اصیل‌تر به نظر برسد. ... روایت آلکسیویچ از جنگ جهانی دوم که از دیدگاه صدها زن دیده می‌شود، چیز خارق‌العاده‌ای است. ... دستاورد او به همان اندازه نفس‌گیر است که تجربیات این زنان الهام‌بخش.» - گاردین
«باشکوه... پس از دهه‌ها که جنگ توسط «مردانِ در حال نوشتن درباره‌ی مردان» یادآوری می‌شد، او قصد دارد صدای نسلی سالخورده از زنانی را که خود را نه تنها به عنوان قصه‌گو، بلکه به عنوان جانباز، مادر و حتی همسران بالقوه، نادیده گرفته‌شده می‌دانستند، به گوش برساند. ... آلکسیویچ کمتر تاریخ شفاهی سرراستی از جنگ جهانی دوم ارائه می‌دهد و بیشتر به کاوش ادبی در خود حافظه می‌پردازد.» - بررسی کتاب نیویورک تایمز
«زنان یاد گرفتند که هواپیماها را هدایت کنند و بمب پرتاب کنند، اهداف را از فواصل دور هدف قرار دهند. ... آلکسیویچ صداهای آنها را به سرود تاریخ تبدیل کرده است.» - بوستون گلوب
«دلخراش و تکان‌دهنده... آلکسیویچ خدمت بزرگی کرد و این داستان‌ها را بازیابی نمود. ... «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» داستان این زنان فراموش‌شده را روایت می‌کند و دستاورد بزرگ آن این است که نه تنها سهم آنها را، بلکه جهنمی را که تحمل کردند نیز تصدیق می‌کند.» - واشنگتن پست
«باید تصمیم بگیریم که این کتاب را در کنار گزارش اخبار جهان بخوانیم. ... آلکسیویچ هرگز سعی در ساده‌سازی ندارد. ... از قضاوت کردن خودداری می‌کند، همه را تصدیق می‌کند، گوش می‌دهد، رنج می‌برد و جان می‌بخشد. ... سال‌ها طول کشید تا همه‌ی شهادت‌های اینجا را پیدا و ثبت کند. ... در پایان احساس می‌کنیم که در کنار او نشسته‌ایم. با او، خاطرات پارتیزان‌ها، مبارزان چریکی که در پشت خطوط گرفتار شده‌اند را می‌شنویم.» - وال استریت ژورنال
«آلکسیویچ هویت متمایز خود را ساخته است: به عنوان شاهدی برای شاهدانی که معمولاً شنیده نمی‌شوند. ... در عصر «پساحقیقت» که روزنامه‌نگاری تحت فشار است، عصری که مستعد تبلیغات، هیجان‌گرایی و «حقایق جایگزین» است، قدرت ادبیات مستند بیش از هر زمان دیگری آشکار شده. ... به آلکسیویچ گوش دهید.» - آتلانتیک
«مجموعه‌ای قابل توجه از شهادت‌ها... آلکسیویچ، در حالی که پشت میزهای آشپزخانه نشسته، داستان‌هایی را از زنان بیرون می‌کشد که واقعیتی را توصیف می‌کنند که بسیار متفاوت از نسخه رسمی تأیید شده است. ... آنها محتاطانه اما واضح از برخوردهای زودگذر، روابط عمیق و احساسات بیان‌نشده صحبت می‌کنند.» - نیویورکر
«آلکسیویچ به ما ایده‌ای می‌دهد که چگونه زنان ارتش، در طول جنگ و پس از آن، توسط جامعه درک می‌شدند. ... این صداها، به لطف آلکسیویچ، خودشان بخشی از تاریخ شده‌اند.» - فایننشال تایمز

نویسنده کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد

چه ترجمه‌هایی از این کتاب در فارسی در دسترس است؟


ترجمه‌ی عبدالمجید احمدی، انتشارات چشمه

طرفداران این کتاب دیگر سراغ چه کتاب‌هایی بروند؟

کتاب پسران رویین ، اثر سوتلانا الکسیویچ
کتاب مجمع الجزایر گولاگ، اثر الکساندر سولژنیتسین
کتاب آخرین دختر، اثر نادیا مراد و جنا کراژسکی
کتاب سفر سیلکا، اثر هدر موریس
کتاب زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند، اثر ارنست همینگوی

بریده کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد
Separator

یک جرعه از کتاب

انسان بیش از هر چیز در جنگ و شاید در عشق، خودش را نشان می‌دهد و رازش را فاش می‌کند. تا عمیق‌ترینِ اعماق و تا لایه‌های زیرپوستی.
من از مادرم خواهش کردم... التماسش کردم تو فقط گریه نکن... شب نبود، اما هوا تاریک بود، مادرامون که اومده بودن تا دخترهاشون رو بدرقه کنن، گریه نمی کردن، فریاد می زدن. مادرم مثل سنگ بی حرکت ایستاده بود. خودش رو نگه می داشت، می ترسید بزنم زیر گریه.
یه دختر اهل مسکو تو دسته‌مون بود، ناتاشا ژیلینا، بهش مدال شجاعت دادن و چند روز فرستادنش خونه مرخصی تشویقی. وقتی از مرخصی برگشت، ما بوش می‌کردیم. واقعاً همه صف کشیدیم و به‌نوبت لباسش رو بو کردیم، می‌گفتیم بوی خونه می‌ده. این‌جوری دل‌مون برای خونه تنگ می‌شد...
من وقتی اسرای آلمانی رو می‌دیدم خوشحال می‌شدم. خوشحال می‌شدم از این که اونا رو تو این وضعیت می‌دیدم؛ هم سرشون تو کیسه بود و هم پاهاشون... اونا رو از خیابونای روستا عبور می‌دادن، التماس می‌کردن؛ «مادر، نون بدید... نون...» تعجب می‌کردم از این که روستایی‌ها از خونه‌هاشون بیرون می‌اومدن، یکی به‌شون نون می‌داد، یکی یه تیکه سیب زمینی. پسر بچه‌ها پشت سر اسرا می‌دویدن و به طرف‌شون سنگ پرتاب می‌کردن... زن‌ها گریه می‌کردن...
هیچ‌وقت جور دیگری زندگی نکرده‌ایم، شاید اصلاً بلد نیستیم جور دیگری زندگی کنیم. نمی‌توانیم نوع دیگری از زندگی را تصور کنیم.
پدرم مدت‌هاست که فوت شده، ولی همچنان دوستش دارم. وقتی می‌گن کسانی مثل پدرم که به استالین ایمان داشتن، احمق و کور بودن، ناراحت می‌شم و حرف‌شون رو قبول ندارم. این‌که از استالین می‌ترسیدن. به ایده‌های لنین ایمان داشتن. باور کنید امثال پدرم انسان‌های خوب و صادقی بودن، اونا به استالین و لنین ایمان نداشتن بلکه به ایدئولوژی کمونیستی باور داشتن. به خوشبختی برای همه ایمان داشتن. برای تک‌تک افراد جامعه. اونا ایده‌آلیست بودن، بله قبول دارم، اما کور نبودن. هیچ‌وقت این حرف رو قبول ندارم. به‌هیچ‌وجه! اواسط جنگ تونستیم تانک‌ها، هواپیماها و تفنگ‌های عالی بسازیم، اما با این‌حال بدون ایمان هرگز نمی‌تونستیم بر این دشمن وحشتناک غلبه کنیم، بر ارتش هیتلر، ارتش منظم و قدرتمندی که تمام اروپا را به زانو درآورده بود.
Separator

خلاصه کتاب

در کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»، نویسنده تجربیات نادیده گرفته‌شده‌ی زنان در طول جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد. در این تاریخ شفاهی، آلکسیویچ، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، با صدها زنی که در ارتش شوروی جنگیدند، به عنوان پرستار کار کردند یا در نقش‌های دیگری در طول جنگ خدمت کردند، مصاحبه می‌کند.
این زنان، که هنگام شروع جنگ نوجوانی کم سن و سال بودند، تجربیات خود را با صداقتی بی‌پرده بازگو می‌کنند. آنها وحشت‌های جنگ، از دست دادن عزیزان و مبارزه برای بقا در میان قحطی، بیماری و تهدید دائمی مرگ را توصیف می‌کنند. این داستان‌ها دیدگاه منحصر به فردی از جنگ ارائه می‌دهند، دیدگاهی که به ندرت در روایت‌های تاریخی سنتی بررسی می‌شود.
در سراسر کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»، آلکسیویچ چالش‌هایی را که این زنان در محیطی مردانه با آن روبرو بودند، بررسی می‌کند. آنها اغلب به دلیل مشارکت در تلاش‌های جنگی، «غیرزنانه» دیده می‌شدند و مشارکت‌های آنها پس از پایان جنگ تا حد زیادی نادیده گرفته یا فراموش می‌شد. علی‌رغم این موانع، زنان با حس عمیق وظیفه‌شناسی و وطن‌پرستی به تلاش خود ادامه دادند.
این زنان همچنین داستان‌هایی از رفاقت و مقاومت را به اشتراک می‌گذارند. آنها پیوندهای عمیقی با همرزمان خود ایجاد کردند و در تجربیات مشترک خود قدرت یافتند. داستان‌های آنها مقاومت قابل توجه روح انسان را، حتی در مواجهه با ناملایمات غیرقابل تصور، برجسته می‌کند.
در کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»، نویسنده تجربیات نادیده گرفته‌شده‌ی زنان در طول جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد. در این تاریخ شفاهی، آلکسیویچ، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، با صدها زنی که در ارتش شوروی جنگیدند، به عنوان پرستار کار کردند یا در نقش‌های دیگری در طول جنگ خدمت کردند، مصاحبه می‌کند.
این زنان، که هنگام شروع جنگ نوجوانی کم سن و سال بودند، تجربیات خود را با صداقتی بی‌پرده بازگو می‌کنند. آنها وحشت‌های جنگ، از دست دادن عزیزان و مبارزه برای بقا در میان قحطی، بیماری و تهدید دائمی مرگ را توصیف می‌کنند. این داستان‌ها دیدگاه منحصر به فردی از جنگ ارائه می‌دهند، دیدگاهی که به ندرت در روایت‌های تاریخی سنتی بررسی می‌شود.
در سراسر کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»، آلکسیویچ چالش‌هایی را که این زنان در محیطی مردانه با آن روبرو بودند، بررسی می‌کند. آنها اغلب به دلیل مشارکت در تلاش‌های جنگی، «غیرزنانه» دیده می‌شدند و مشارکت‌های آنها پس از پایان جنگ تا حد زیادی نادیده گرفته یا فراموش می‌شد. علی‌رغم این موانع، زنان با حس عمیق وظیفه‌شناسی و وطن‌پرستی به تلاش خود ادامه دادند.
این زنان همچنین داستان‌هایی از رفاقت و مقاومت را به اشتراک می‌گذارند. آنها پیوندهای عمیقی با همرزمان خود ایجاد کردند و در تجربیات مشترک خود قدرت یافتند. داستان‌های آنها مقاومت قابل توجه روح انسان را، حتی در مواجهه با ناملایمات غیرقابل تصور، برجسته می‌کند.
با پایان جنگ، زنان با مجموعه‌ای دیگر از چالش‌ها روبرو شدند. آنها باید خود را با زندگی غیرنظامی وفق می‌دادند و اغلب در تلاش بودند تا با آسیب‌های روحی که تجربه کرده بودند، کنار بیایند. بسیاری از آنها به دلیل نقش‌هایشان در زمان جنگ با تبعیض و برچسب‌هایی که به آن‌ها زده می‌شد مواجه بودند که بیشتر به سختی‌های پس از جنگشان می‌افزود. 
علیرغم این مشکلات، زنانی که در این کتاب از آنها یاد شده، به زندگی خود با شجاعت و مقاومت ادامه دادند. آنها شغل ساختند، خانواده تشکیل دادند و در بازسازی کشور جنگ‌زده‌شان سهیم بودند. داستان‌های آنها گواهی بر قدرت و مقاومت پایدار زنان است.
کتاب آلکسیویچ ادای احترامی است به این قهرمانان گمنام جنگ جهانی دوم. او با صدا بخشیدن به تجربیاتشان، تصورات سنتی از جنگ و قهرمانی را به چالش می‌کشد. زنانی که در کتاب از آنها یاد شده، فقط قربانیان منفعل جنگ نبودند؛ آنها شرکت‌کنندگان فعال بودند و در مواجهه با سختی‌های غیرقابل تصور، شجاعت و مقاومت بسیاری از خود نشان دادند.
این کتاب یادآوری تکان‌دهنده‌ای است که چهره‌ی جنگ صرفاً مردانه نیست، بلکه عمیقاً و بدون انکار، زنانه نیز هست.
Separator

درباره نویسنده

سوتلانا الکسیویچ
سوتلانا الکسیویچ
دیگر کتاب‌های نویسنده
سوتلانا الکسیویچ روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی اهل بلاروس است که به خاطر رویکرد قدرتمند و منحصر به فردش در داستان‌سرایی شناخته می‌شود. او در طول دوران حرفه‌ای خود، بر صدا بخشیدن به کسانی که به حاشیه رانده شده و فراموش شده‌اند، به ویژه در زمینه‌ی جنگ و پیامدهای آن، تمرکز داشته است. از آثار برجسته‌ی الکسیویچ می‌توان به «صداهایی از چرنوبیل» اشاره کرد که در سال ۲۰۱۵ جایزه‌ی نوبل ادبیات را از آن خود کرد و «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»، که کاوشی پیشگامانه در تجربیات زنان در جنگ جهانی دوم است. کتاب‌های او دیدگاه عمیقاً انسانی از رویدادهای تاریخی ارائه می‌دهند و به دلیل تصویرسازی ناب و صادقانه‌شان از وضعیت انسان، مورد تحسین گسترده قرار گرفته‌اند.
Separator

سوالات متداول

• مخاطبانی که به داستان‌های ناگفته‌ی زنان در جنگ علاقه دارند.
• کسانی که می‌خواهند درک عمیق‌تری از تجربه‌ی انسان در زمان‌های درگیری به دست آورند.
• افرادی که تاریخ شفاهی و روایت‌های دست اول را می‌پسندند.
روایت‌های دست اول و مفصل
تاثیر عاطفی و روانی جنگ
داستان‌سرایی بی‌پرده
Separator
Separator

نظر کاربران

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.