امنترین جایی که بهتر از همه میتواند این را در ما پرورش دهد و آغازی باشد برای اینگونه عمل کردن، همان مراقبهی معمول است. روی بالشتک (هنگام مراقبه)، کمکم دستمان میآید که فرار نکردن و تن ندادن (به خوشی موقت) چگونه است و اینکه اجازه بدهیم انرژی همان جا بماند چه حسی دارد. برای همین خیلی خوب است که هر روز مراقبه کنیم و با آرزوها و ترسهایمان دوباره و دوباره رفیق شویم. این کار این بذر را در ما میکارد که در میانهی هرج و مرجهای روزانه بیدارتر باشیم. این بیداری تدریجی است و به مرور بیشتر میشود، اما اتفاقی که میافتد در حقیقت همین است. ما به مراقبه نمینشینیم تا مراقبه کنندههای خوبی شویم، به مراقبه مینشینیم تا در زندگیمان بیدارتر شویم.