جغد سیاه
معرفی خواندنی‌ترین کتاب‌ها
7
0
درباره‌ی کتاب «پنج قدم فاصله»
معرفی کتاب

کتاب پنج قدم فاصله (Five Feet Apart) نوشته ریچل لیپینکات (Rachael Lippincott) داستان دو نوجوان مبتلا به فیبروز کیستیک را روایت می‌کند که عاشق هم می‌شوند اما مجبور می‌شوند همیشه پنج فوت از هم فاصله داشته باشند تا از عفونت متقابل جلوگیری کنند. این کتاب موضوعات عشق، دوستی و چالش‌های زندگی با یک بیماری مزمن را بررسی می‌کند.

داستان کتاب پنج قدم فاصله

شخصیت‌های کتاب


استلا گرنت: شخصیت اول رمان، نوجوانی مبتلا به فیبروز کیستیک است. بیماری استلا باعث شده است که او دوره های طولانی در طول زندگی خود را در بیمارستان بگذراند.
ویل نیومن: شخصیت دوم داستان و شریک احساسی استلا که در همان بیمارستان بستری است. ویل به دلیل بیماری اش باید فاصله اش را با دیگر بیماران از جمله استلا حفظ کند.
پو: یکی دیگر از بیماران مبتلا به فیبروز کیستیک. پو و استلا بهترین دوستان هستند.
بارب: یکی از پرستاران اصلی استلا است. استلا و بارب رابطه نزدیک و تقریباً مادر و دختری دارند، زیرا بارب از شش سالگی از استلا مراقبت کرده است.
جولی: یکی دیگر از پرستاران اصلی استلا. جولی نسبت به قوانین بیمارستان بسیار ملایم‌تر است.
ابی: خواهر بزرگتر استلا بود که یک سال قبل از شروع رمان در حادثه ای جان خود را از دست داد.
مادر و پدر استلا: آنها پس از شوک مرگ ابی از هم جدا شدند و کمتر از یک سال بعد طلاق گرفتند.
مادر ویل: زنی ثروتمند است و سخت در تلاش است با به کار گرفتن ثروت خود سلامت پسرش را بازگرداند.
دکتر حمید: دکتر حمید دکتر استلا، ویل و پو است. او خیلی با بیمارانش تعامل روزانه ندارد، اما به مراقبت از بیمارانش اهمیت می‌دهد.
کامیلا و میا: دوستان استلا هستند. 

مضامین کتاب

قدرت احساس گناه: حس گناه و عذاب وجدان قدرت زیادی در رفتار شخصیت ها دارد. در طول رمان، شخصیت‌ها توسط احساس گناه خود انگیزه می‌گیرند.
روابط بین والدین و فرزندان: در رمان سه رابطه بین والدین و فرزندان وجود دارد: استلا و والدینش، ویل و مادرش و پو و والدینش. هر رابطه دارای سمت و سویی کاملاً متفاوت است؛ این امر نشان می‌دهد که نقش‌های والدین و فرزندان می‌توانند بسته به افراد و شرایط در رابطه بسیار متفاوت باشند.
ناگزیر بودن عشق: رمان نشان می‌دهد که عشق چیزی است که حتی در بدترین شرایط نیز نمی‌توان از آن جلوگیری کرد. حتی اگر پای مرگ و زندگی در میان باشد.
قوانین در مقابل سرکشی: از دو شخصیت اصلی داستان یکی پایبند به قوانین و دیگر قانون شکن و هر دو با این کار می‌خواهند نوعی کنترل بر رنج خود داشته باشند.
بقای برای زندگی: هر کدام از شخصیت های اصلی روشی کاملا متفاوت و خلاف جهت هم برای حفظ زندگی و معنای آن انتخاب کرده اند. اما در نهایت تعادل بین همه این ها چیزی است که درک می کنند و به کار می گیرند.
زندگی و مرگ: رمان سؤالات مربوط به زندگی و مرگ را با جزئیات تکان‌دهنده بررسی می‌کند. در طول رمان، زندگی شخصیت‌ها در خطر دائمی است.
عشق در اشکال مختلف: پنج قدم فاصله از طریق روابط استلا با دیگران نشان می‌دهد که عشق یکی از مهم‌ترین و معنادارترین جنبه‌های زندگی یک فرد است. رمان عشق را در چندین شکل بررسی می‌کند: عشق عاشقانه بین استلا و ویل، عشق خانوادگی بین استلا و خواهر بزرگ‌ترش و دوستی دوستانه بین استلا و پو.
ضرورت سرکشی برای آزادی: ویل به‌طور فعال علیه دستورالعمل‌های تحمیل شده توسط بیماری سرکشی می‌کند، به‌ویژه به این دلیل که فیبروز سیستیک خودش نیز به‌عنوان پایانی تشخیص داده شده است. برای او، زندگی کامل زندگی مهم‌تر از صرفاً طولانی کردن آن است. 
این اعمال سرکشی عواقب بالقوه وحشتناکی دارند و استلا و ویل در نهایت باید تصمیم بگیرند که چگونه بین زنده ماندن و دنبال کردن زندگی ارزشمند زندگی را متعادل کنند. انتخاب‌های استلا و ویل در نهایت نشان می‌دهند که یک زندگی معنادار صرفاً با پایبندی به هر قانون یافت نمی‌شود، بلکه در تصمیم‌گیری‌های معناداری است که خطرات را برتری می‌دهند.

پنج قدم فاصله کاوشی تکان دهنده از عشق، از دست دادن، و انعطاف پذیری روح انسان در برابر بیماری ها و عوامل تهدید کننده زندگی است.

مضامین کتاب پنج قدم فاصله

دلایل جذابیت کتاب


• چالش‌ها و پیچیدگی‌های زندگی با یک بیماری مزمن را بررسی می‌کند و یک تصویر صادقانه از مبارزات شخصیت‌ها با چالش هایشان ارائه می‌دهد.
• امید و ناامیدی، عشق و از دست دادن را ظرافتمندانه در یک روایت غم‌انگیز به موازات هم پیش می‌برد که از ابتدا تا انتها شما را به دنبال خود می‌کشاند.
• عشق ممنوعه ای که با تنش و هیجانی پیش می‌رود که هر فصل شما را درگیر و شیفته داستان این عشق نگه می‌دارد.

چه ترجمه هایی از این کتاب در بازار است؟

ترجمۀ فاطمه صبحی، انتشارات میلکان
ترجمۀ فاطمه شیرکول، انتشارات آئی سا
ترجمۀ فاطمه حسین بیگ، انتشارات آرشیو روز
ترجمۀ امیرحسین لطیفی، انتشارات 360 درجه
ترجمۀ چکامه چاوشی، انتشارات آوای چکامه
ترجمۀ زینب حلبی نژاد، انتشارات آتیسا
ترجمۀ فائزه دائمی، انتشارات علمی و فرهنگی
اگر از این کتاب خوشتان آمد این کتاب‌ها را هم بخوانید
کتاب هر دو در نهایت می‌میرند اثر آدام سیلورا
کتاب دختری که رهایش کردی اثر جوجو مویز
کتاب من پیش از تو اثر جوجو مویز
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معین
کتاب شب‌های روشن اثر فئودور داستایفسکی

بریده کتاب پنج قدم فاصله
Separator

یک جرعه از کتاب

اشک چشمانم را پر می کند. آرام شروع می‌کندبه آواز خواندن. مثل بچه ها می زنم زیر گریه: «از اینجا برو، عین احمق ها شدم.» و با پشت دستم، اشک هایم را پاک می کنم و سرم را تکان می دهم.
ویل را نگاه می‌کنم که روی صندلی کنار من می‌نشیند. آن را عقب می‌کشد تا مطمئن شود فاصله‌ی ایمن را رعایت کرده. نگاه جدیدی که دقیقا نمی‌شناسم چشمانش را پرمی کند، نگاه تمسخرآمیزیا طعنه زننده‌ای نیست، کاملا آزاد است، صادقانه است. آب دهانم را به سختی قورت می‌دهم و سعی می‌کنم احساساتی را که در حال فوران‌اند سرکوب کنم. اشک چشمانم را پر می‌کند.
یه تئوری هست که من خیلی دوست دارم. میگه برای اینکه مرگ رو بفهمیم، باید به تولد نگاه کنیم. یعنی وقتی تو رحم مادریم، داریم اون رو زندگی می‌کنیم، درسته؟ هیچ ایده‌ای نداریم که زندگی بعدی فقط یه اینچ اون‌ورتره. شاید مرگ هم همینطوره. شاید فقط زندگی بعدیه. یه اینچ اون ورتر زندگی بعدی فقط یک اینچ آن طرف تر خب اگه شروعش مرگه و پایانش هم مرگه، پس شروع واقعی چیه؟
توی فیلم‌ها همیشه میگن اگه عاشق کسی باشی، رهاش می‌کنی بره… همیشه فکر می‌کردم این حرف خیلی چرته؛ ولی وقتی دیدم که داشتی عملا می‌مردی… اون موقع هیچ چی برام مهم نبود. هیچی. فقط زندگی تو مهم بود… تنها چیزی که توی دنیا می‌خوام اینه که با تو باشم؛ ولی باید تو رو در امان نگه دارم، در امان از خودم… نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اونقدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم… تا ابد عاشقت می‌مونم.
Separator

خلاصه کتاب

استلا گرانت، دانش‌آموز دبیرستانی، پس از پایین آمدن تب و گلودرد، خود را به بیمارستان می‌رساند. استلا در شش سالگی به فیبروز کیستیک تشخیص داده شد و می‌داند که این علائم می‌تواند تهدید کننده زندگی‌اش باشد. استلا یک رژیم سخت از درمان‌ها و داروها دارد تا بیمار نشود و جای خود را در لیست پیوند ریه از دست ندهد. عزم او برای زنده ماندن و سالم ماندن ناشی از این است که نمی‌خواهد والدینش بیشتر از این رنج ببرند، زیرا آنها پس از مرگ خواهر استلا، ابی در سال قبل، طلاق گرفتند. دوست استلا، پو، که او از اولین بار تشخیص بیماری او را می‌شناخت، نیز در بیمارستان بستری است. استلا با یک بیمار جدید فیبروز کیستیک در همان طبقه ملاقات می‌کند، ویل نیومن، که دارای عارضه جدی B. cepacia است، که تقریبا همیشه کشنده است. اگرچه استلا در ابتدا ویل را جذاب می‌داند، اما بلافاصله به دلیل سرپیچی ویل از قوانین بیمارستان تغییر عقیده می‌دهد. استلا قصد دارد از ویل دور بماند، که به هر حال باید این کار را انجام دهد زیرا بیماران مبتلا به فیبروز کیستیک برای جلوگیری از آلودگی متقابل باکتری ها نمی توانند در فاصله 6 فوتی از یکدیگر قرار بگیرند. ویل، که دو هفته دیگر هجده ساله می شود، معتقد است که به زودی به دلیل بیماری خود خواهد مرد و تصمیم دارد پس از رسیدن به سن، درمان را متوقف کند تا بتواند سفر کند.
 این دو شروع به مصرف داروهای خود با هم از طریق اسکایپ می کنند و با یکدیگر بیشتر آشنا می‌شوند. هنگامی که ویل متوجه می شود که خواهر استلا مرده است، سعی می‌کنددر مورد آن با او صحبت کند، اما او عصبانی می شود و از صحبت با او امتناع می کند. 
با ایجاد عفونت اطرف لوله تغذیه استلا، دکتر می گوید که برای تعویض لوله نیاز به جراحی دارد. ویل متوجه می شود که این اولین عمل جراحی استلا بدون ابی خواهد بود و برای آرامش او به اتاق او می رود. در این مرحله، استلا متوجه می شود که عاشق ویل است. پس از رفتن استلا به عمل جراحی، بارب، یکی از پرستاران استلا، جلوی ویل را می گیرد و به او یادآوری می‌کندکه حضور او در نزدیکی استلا می تواند او را بکشد. ویل احساس گناه می‌کند، و اگرچه استلا سعی می‌کند پس از عمل جراحی با ویل تماس بگیرد، او از دوست استلا می‌خواهد این پیام را به او بدهد که آنها نمی‌توانند با هم باشند.
استلا، خشمگین از همه چیزهایی که بیماری از او گرفته است، تصمیم جدیدی می گیرد. او به ویل می‌گوید که به جای شش فوت، پنج فوت از هم فاصله را رعایت کنند. در آن شب، آنها در اطراف بیمارستان با حفظ فاصله قدم می زنند و گپ می زنند.
روز بعد تولد هجده سالگی ویل است و استلا تدارک یک مهمانی غافلگیرکننده برای او می بیند.
 در حالی که آنها در کافه تریا با دوستانی که استلا جمع کرده است مشغول غذا خوردن هستند، بارب وارد می‌شود و به استلا، ویل و پو دستور می‌دهد که به اتاق‌هایشان برگردند. در آن شب پو به طور ناگهانی می‌میرد. استلا مضطرب می‌شود و بعداً، استلا به ویل می‌گوید که می‌خواهند به پارکی در چند مایلی بیمارستان بروند.
همانطور که استلا و ویل به سمت پارک می‌روند، با یک حوض یخ زده روبرو می‌شوند و روی آن می چرخند. پس از از دست دادن پو، استلا دیگر نمی خواهد زندگی خود را به حالت تعلیق در بیاورد و او و ویل در نهایت یکدیگر را در آغوش می‌گیرند. ویل به استلا می گوید که او را دوست دارد. در همین لحظات، استلا پیامکی دریافت می‌کندکه ریه های جدیدش در راه است. او ابتدا به ویل نمی گوید، زیرا دیگر قصد ندارد ریه ها را بگیرد و ترجیح می دهد با ویل باشد. اما ویل نیز پیامی با همین اطلاعات دریافت می‌کندو از استلا می خواهد که ریه ها را بپذیرد. در حین بحث با ویل، استلا روی یخ می‌افتد که می‌شکند و استلا در آب یخ زده فرو می‌رود. ویل می‌پرد و استلا را بیرون می‌کشد. آنها به بیمارستان بازگردانده می‌شوند، جایی که ویل استلا را متقاعد می‌کند که ریه ها را بگیرد. در حالی که استلا در حال جراحی است، ویل متوجه می شود که حضور او فقط و فقط آسیبی است به زندگی استلا
پس از اینکه استلا بیدار می‌شود، او در حیاط بیرون اتاقش در کنار چراغ‌های پارک آویزان می‌ایستد. از طریق تلفن، ویل از استلا خداحافظی می‌کند و سپس قدم زنان دور می شود.
هشت ماه بعد، ویل در راه برزیل است و استلا در راه رم. استلا با ریه‌های جدیدش بهبود یافته است و در حالی که ویل همچنان بیمار است، او به رژیم خود پایبند است. در فرودگاه، استلا و ویل به هم نگاه می‌کنند و به سمت یکدیگر می‌آیند، و مطمئن می‌شوند که پنج فوت فاصله دارند.
Separator

درباره نویسنده

ریچل لیپینکات
ریچل لیپینکات
دیگر کتاب‌های نویسنده
ریچل لیپینکات (Rachel Lippincott) نویسنده‌ی معاصر آمریکایی است که بیشتر به خاطر رمان‌های جوان‌پسند و عاشقانه‌اش شناخته می‌شود. او با نخستین اثرش، پنج قدم فاصله (Five Feet Apart)، که اقتباسی موفق در دنیای سینما هم داشت، به شهرت جهانی رسید. لیپینکات متولد سال ۱۹۹۴ در فیلادلفیا است و در دانشگاه پیتسبورگ تحصیل کرده. آثار او غالباً به مضامینی چون عشق، فقدان، بیماری و امید می‌پردازند و با نثری روان و شخصیت‌هایی باورپذیر، ارتباطی عاطفی قوی با مخاطب جوان برقرار می‌کنند. ریچل لیپینکات با تلفیق روایت‌های پرکشش و احساساتی صمیمی، توانسته جایگاهی ویژه در ادبیات جوانان امروز پیدا کند.
Separator

کتاب‌های مشابه

Separator

نظر کاربران

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.