جغد سیاه
معرفی خواندنی‌ترین کتاب‌ها
دسته بندی: فانتزی

کافکا در کرانه

هاروکی موراکامی
7 دقیقه
کافکا در کرانه
3
0
وقتی گربه‌ها سخن می‌گویند
«کافکا در کرانه»

معرفی کتاب


«کافکا در کرانه» (۲۰۰۲)، رمانی تفکر برانگیز نوشته‌ی هاروکی موراکامی، نویسنده پرفروش ژاپنی است که با داستان‌سرایی مسحورکننده و طرح غیرمتعارف خود، خوانندگان را مجذوب کرده است. این کتاب داستان درهم‌تنیده‌ی دو شخصیت عجیب و غریب را دنبال می‌کند: یک پسر نوجوان که برای فرار از پدرش از خانه می‌گریزد و یک پیرمرد که توانایی صحبت با گربه‌ها را دارد. این رمان در لیست‌های پرفروش زیادی قرار گرفته است. نیویورک تایمز ترجمه‌ی انگلیسی آن را در سال ۲۰۰۵ جزو ده کتاب برتر سال خود قرار داد و همچنین در سال ۲۰۰۶ برنده‌ی جایزه‌ی جهانی فانتزی شد.

«کافکا در کرانه» درباره‌ی چیست؟

کتاب یک ماجراجویی جذاب متافیزیکی است که دو شخصیت اصلی دارد: کافکا تامورا، یک پسر فراری 15 ساله، و ساتورو ناکاتا، مرد میان سالی با قدرت‌های مرموز. وقتی کافکا در یک کتابخانه پناه می‌گیرد، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد که ممکن است اسراری درباره‌ی گذشته‌اش را فاش کند. در همین حال، ناکاتا سفری را برای یافتن یک سنگ عرفانی آغاز می‌کند که شاید کلید حل گرفتاری کافکا باشد.

نویسنده در «کافکا در کرانه» چه می‌خواهد بگوید؟

هدفی که نویسنده در خلق «کافکا در کرانه» در نظر داشته این است که بگوید استقلال انسان از طریق غلبه بر تضاد به دست می‌آید. تضادی که انسان‌ها هنگام کشف خود با آن روبرو می‌شوند ممکن است بیرونی باشد، مانند مورد ناکاتا، یا درونی، مانند مورد کافکا. موراکامی با در هم تنیدن این دو روایت، نشان می‌دهد که انسان‌ها احتمالاً در طول فرآیند خودشناسی، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، تضادهای درونی و بیرونی زیادی را تجربه خواهند کرد.

شخصیت‌های کتاب

کافکا تامورا پسری ۱۵ساله با آمادگی جسمانی فوق‌العاده است که برای فرار از پدر ستمگر و نفرین ادیپی خود، از خانه می‌گریزد. او یکی از دو شخصیت اصلی داستان است.
کوایچی تامورا پدر بی‌رحم و خشن کافکا که یک مجسمه‌ساز معروف است.
ساتورو ناکاتا یک پیرمرد معلول و بی‌سواد. او برای امرار معاش، گربه‌های گمشده را پیدا می‌کند. ناکاتا یکی دیگر از شخصیت‌های اصلی داستان است.
ساکورا یک آرایشگر که کافکا در اتوبوس شینجوکو با او آشنا می‌شود. کافکا فکر می‌کند که او ممکن است خواهرش باشد.
خانم سائکی یک کتابدار ظریف و خویشتن‌دار که کافکا باور دارد او ممکن است مادرش باشد.
پسر زاغی، خودِ دیگر کافکا که در مواقع دشواری او را فرامی‌خواند.
اوشیما یک مرد تراجنسیتی و کتابدار همجنس‌گرا که به کافکا کمک می‌کند.
هوشینو یک راننده کامیون حدوداً بیست و چند ساله که به ناکاتا کمک می‌کند.
جانی واکر روحی قاتل گربه که به شکل جانی واکر، نماد تجاری یک برند مشروب، ظاهر می‌شود.

جایگاه ویژه‌ی موسیقی به عنوان ابزار ارتباط در این اثر

موسیقی در سراسر رمان «کافکا در کرانه» نقشی ارتباطی ایفا می‌کند. اغلب شخصیت‌ها موسیقی را با کسی که به او اعتماد دارند به اشتراک می‌گذارند. وقتی موسیقی پخش می‌شود، شخصیت‌ها مسحور شده و به رؤیا فرو می‌روند. عنوان کتاب، «کافکا در کرانه»، از آهنگی گرفته شده که خانم سائکی برای معشوق دبیرستانی‌اش نوشت و اجرا کرد. وقتی کافکا این آهنگ را می‌شنود، باور می‌کند که می‌تواند معشوق جوان او باشد و آن دو وارد یک رابطه‌ی عاشقانه می‌شوند.

با چه مضامینی در این اثر مواجه می‌شویم؟

«کافکا در کرانه» به موضوعات زیادی می‌پردازد، اما درون‌مایه‌های برجسته‌ی آن عبارتند از: خودکفایی و استقلال فردی، موسیقی به عنوان ابزار ارتباط، سرنوشت و پیشگویی، بررسی پیچیدگی‌های هویت و مرزهای مبهم بین واقعیت و رویا

ایده‌ی اصلی و درس اخلاقی که می‌توان از «کافکا در کرانه» آموخت

رمان تأمل‌برانگیز «کافکا در کرانه» اثری فراتر از یک داستان ساده است؛ این کتاب به خوانندگان می‌آموزد که تجربه‌ی انسانی، پدیده‌ای به غایت پیچیده و عمیقاً تحت تأثیر نیروهای هم آگاهانه و هم ناخودآگاه قرار دارد. یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که از حل و فصل وقایع داستان می‌توان گرفت، این است که برای رسیدن به سطوح بالاتری از خودآگاهی و درک عمیق‌تر از وجود، لازم است که افراد دل به یک سفر سرنوشت‌ساز یا یک جستجوی وجودی بدهند. این مسیر، غالباً با چالش‌ها و ناشناخته‌هایی همراه است که فرد را وادار به تأمل و رشد می‌کند.
ورای این لایه‌های روان‌شناختی و وجودی، «کافکا در کرانه» یک درس اخلاقی محوری و یک پیام اصلی روشن دارد: ما به طور کامل مسئول چگونگی مواجهه و برخورد با تمامی وقایع و شرایطی هستیم که زندگی بر سر راهمان قرار می‌دهد. حتی در دشوارترین و غیرمنتظره‌ترین سناریوها، این رمان به ما یادآوری می‌کند که انسان‌ها در واقعیت، دارای گزینه‌های نامحدودی برای عمل و واکنش هستند. این در حالی است که اغلب ما در مواجهه با مشکلات، احساس می‌کنیم که امکانات و انتخاب‌هایمان بسیار محدودتر از آن چیزی است که هستند؛ اما در حقیقت، این تنها فقدان تمایل ما به استفاده از قوه تخیل و خلاقیتمان است که مانع از دیدن و بهره‌گیری از این گزینه‌ها می‌شود. اگرچه ممکن است کنترل کاملی بر تمامی شرایط خارجی که خود را در آن می‌یابیم نداشته باشیم، اما همواره قدرت انتخاب چگونگی پیشروی و واکنش نشان دادن به آن شرایط در دستان ماست. در نهایت، شخصیت کافکا در طول داستان به این درک عمیق می‌رسد که او نه یک قربانی بی‌اختیار، بلکه ارباب سرنوشت خویش است و می‌تواند مسیر زندگی خود را تعیین کند.

طرفداران «کافکا در کرانه» دیگر سراغ چه کتاب‌هایی بروند؟

سه قطره خون، اثر صادق هدایت
زن در ریگ روان، اثر کوبو آبه

چه ترجمه‌هایی از این کتاب در فارسی در دسترس است؟

ترجمه‌ی مهدی غبرایی ، انتشارات نیلوفر
ترجمه‌ی گیتا گرکانی ، انتشارات نگاه
ترجمه‌ی مهسا دوستدار ، انتشارات آرشیو روز
ترجمه‌ی مهسا دوستدار ، انتشارات آوای چکامه
ترجمه‌ی آسیه عزیزی ، انتشارات بازتاب نگار
ترجمه‌ی مهتاب ویسی ، انتشارات نیک فرجام
ترجمه‌ی آتوسا علیزاده ، انتشارات آذرمیدخت

Separator

یک جرعه از کتاب

کتابخانه مثل خانه دومم بود. شاید از آنجایی که در آن زندگی می‌کردم خانه‌ای واقعی‌تر بود. من که هر روز به آنجا می‌رفتم، با همه‌ خانم‌های کتابداری که آنجا کار می‌کردند آشنا شدم. اسمم را می‌دانستند و همیشه می‌گفتند سلام. هرچند من خیلی خجالتی بودم و به ندرت جواب می‌دادم.
بستن چشم‌هایت چیزی را عوض نمی‌کند. چون نمی‌خواهی شاهد اتفاقی باشی که می‌افتد، هیچ‌چیز ناپدید نمی‌شود. درواقع دفعه‌ی بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر می‌شود. دنیایی که تویش زندگی می‌کنیم این‌جور است، آقای ناکاتا. چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشم‌هایش را می‌بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی‌شود زمان از حرکت بایستد.
جنگ که دربگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند. هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی. وگرنه خودت کشته می‌شوی. جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه».
گاهی سرنوشت مثل طوفان شنی است که مدام تغییر سمت می دهد. تو سمت را تغییر می دهی، اما طوفان دنبالت می کند. تو باز می گردی، اما طوفان با تو میزان می شود. این بازی مدام تکرار می شود، مثل رقص شومی با مرگ پیش از سپیده دم. چرا؟ چون این طوفان چیزی نیست که دورادور بدمد، چیزی که به تو مربوط نباشد. این طوفان خود توست. چیزی است در درون تو. بنابراین تنها کاری که می توانی بکنی تن در دادن به آن است، یکراست قدم گذاشتن درون طوفان، بستن چشمان و گذاشتن چیزی در گوش ها که شن تویش نرود و گام به گام قدم نهادن در آن. در آن نه ماهی هست، نه خورشیدی، نه سمتی، و نه مفهوم زمان…
بیشتر آدم‌های دنیا سعی نمی‌کنند آزاد باشند، کافکا. فقط فکر می‌کنند که آزادند. همه‌اش توهم است. بیشتر آدم‌های دنیا اگر آزادشان بگذاری، بدجوری تو هچل می‌افتند. بهتر است یادت باشد. مردم عملا ترجیح می‌دهند آزاد نباشند.
Separator

خلاصه کتاب

کافکا تامورا سال‌هاست که برای ترک خانه آماده می‌شود. پدرش، یک مجسمه‌ساز معروف، مردی خشن و آزارگر است. او ادعا می‌کند کافکا نفرین شده که پدرش را بکشد و با مادر و خواهر گمشده‌اش وارد رابطه‌ی نامشروع شود. مادر و خواهرش وقتی کافکا چهار ساله بود، از خانه فرار کردند و حالا کافکا امیدوار است آن‌ها را پیدا کند. تنها چیزی که از آن‌ها دارد، یک عکس با قدمت بیش از ده سال است. با وجود اینکه سال‌ها برای این فرار آماده بوده، از رفتن عصبی است و در نهایت پس از مشورت با «خود دیگرش» به نام پسر زاغی، تصمیم به رفتن می‌گیرد.
در اتوبوس به مقصد شینجوکو، کافکا با ساکورا آشنا می‌شود. پس از رسیدن، شماره تلفن او را می‌گیرد. او جذب ساکورا می‌شود، اما نگران است که نکند او همان خواهر گمشده‌اش باشد. کافکا به یک کتابخانه‌ی کوچک در تاکاماتسو می‌رود، جایی که با خانم سائکی و اوشیما ملاقات می‌کند. اوشیما پذیرای کافکا است و او را زیر پر و بال خود می‌گیرد. کافکا باور دارد که خانم سائکی ممکن است مادرش باشد. او در کتابخانه پناه می‌گیرد و صبح‌ها به باشگاه می‌رود.
در این بخش مشخص می‌شود که ناکاتا به دلیل حادثه‌ای در کودکی، چند هفته‌ای در کما بوده. او توانایی خواندن، نوشتن و تفکر انتزاعی خود را از دست داده است. همچنین تقریباً تمام خاطراتش از آن رویداد را فراموش کرده و به نظر می‌رسد قادر به تشکیل خاطرات بلندمدت جدیدی نیست. با این حال، توانایی صحبت با گربه‌ها را به دست آورده است. 
او برای کمک به تامین معاش خود در کنار مستمری تامین اجتماعی، به دنبال گربه‌های گمشده می‌گردد. او احساس می‌کند نیرویی نامرئی او را وادار می‌کند و ماموریتی را برای کمک به تغییر مسیر سرنوشت جهان آغاز می‌کند. هوشینو، یک راننده کامیون، با ناکاتا روبرو می‌شود. او ناکاتا را به یاد پدربزرگش می‌اندازد و پیشنهاد می‌دهد در اوقات فراغت خود، ناکاتا را با ماشین جابجا کند.
کافکا یک روز صبح با لکه‌های خون روی پیراهنش بیدار می‌شود، در حالی که هیچ خاطره‌ای از دلیل آن ندارد. او در روزنامه‌ها خبر قتل یک مجسمه‌ساز معروف را می‌خواند. با وجود اینکه از محل حادثه فاصله زیادی دارد، احساس مسئولیت می‌کند. اوشیما به او اجازه می‌دهد در کلبه‌ی خانوادگی‌شان در جنگل بماند. کافکا در طول زندگی در جنگل، یک سری رویدادهای سورئال و جادویی را تجربه می‌کند. جنگل یک هزارتو است و دائماً در حال تغییر. ساکورا خواب می‌بیند که کافکا در جنگل سرگردان است.
ناکاتای به طور غریزی به کافکا نزدیک‌تر می‌شود. او متوجه می‌شود که می‌تواند با انجام یک سری وظایف، کافکا را از نفرین ادیپی‌اش رها کند. هوشینو همچنان از ناکاتا حمایت کرده و با او سفر می‌کند. آن‌ها به کتابخانه می‌رسند و با خانم سائکی ملاقات می‌کنند. خانم سائکی و ناکاتا پس از تقریباً اتمام وظایف مربوط به نفرین ادیپی، می‌میرند. هوشینو به اتمام مراحل نهایی کمک می‌کند. 
کافکا از نفرینش رها می‌شود، اما مادر یا خواهرش را پیدا نمی‌کند. او به خانه بازمی‌گردد تا به امور مربوط به ارث خود رسیدگی کند.
Separator

درباره نویسنده

هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی
دیگر کتاب‌های نویسنده
هاروکی موراکامی، نویسنده‌ی ژاپنی، به خاطر ترکیب منحصر به فرد رئالیسم جادویی، فانتزی سورئال و مضامین معاصر مانند تنهایی، بیگانگی و جستجوی هویت شناخته می‌شود. او که در سال 1949 در کیوتو، واقع در ژاپن متولد شد، برای رمان‌هایی مانند «کافکا در کرانه»، «جنگل نروژی»، « 1Q84» و «سرگذشت پرنده کوکی» به شهرت جهانی دست یافته است. او یکی از نامزدهای همیشگی جایزه‌ی نوبل ادبیات است.
Separator

سوالات متداول

• علاقه‌مندان به ادبیات پست مدرن
• علاقه‌مندان به مطالعه حول مضامین حافظه، هویت یا سرنوشت
• و هر کسی که یک داستان گیج‌کننده‌ی جذاب دوست دارد.
• ترکیب واقعیت و خیال؛ داستان مخاطب را به سفری گیج‌کننده می‌برد که مفاهیم متعارف زمان و هویت را به چالش می‌کشد.
• پرداختن به مضامین پیچیده‌ای مانند سرنوشت، تقدیر و ضمیر ناخودآگاه؛ کتاب شما را به تأمل در اسرار وجود انسان دعوت می‌کند.
• و از طریق نمادگرایی غنی و تصاویر تخیلی کتاب فضایی زیبا و وهم‌آور ایجاد می‌کند که مدت‌ها پس از ورق زدن صفحه آخر، در ذهن باقی می‌ماند.
Separator

کتاب‌های مشابه

Separator

نظر کاربران

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.