در کتاب «آخرین انسان» با چه مضامینی مواجهیم؟
این رمان به موضوعاتی مانند خطرات و تاثیرات حرص و آز شرکتی کنترل نشده بر جامعه، شکنندگی بشریت در برابر فناوریهای جدید، پیشرفت علمی، قدرت و وسوسههای مربوط به آن، افول هنر، تخریب محیط زیست، انقراض و تکامل و رابطه بین انسانها و جهان طبیعی میپردازد.
داستان «آخرین انسان» در چه فضایی میگذرد؟
جامعهای پسا آخرالزمانی که در آن بشریت توسط یک بیماری همه گیر ساخته دست بشر از بین رفته است و تعداد معدودی از بازماندگان آن در دنیایی تیره و تار و متروک در جایی در ایالات متحده زندگی میکنند.
شخصیتهای اصلی
سنومن(جیمی): قهرمان داستان و راوی. او چشم اندازی از وقایع منتهی به آخرالزمان و عواقب آن ارائه می دهد.
کریک: بهترین دوست باهوش جیمی مهندس ژنتیک و خالق ویروسی شد که بشریت را از بین می برد. او نماد خطرات پیشرفت لجام گسیخته فناوری است.
اوریکس: زنی زیبا که وارد زندگی جیمی و کریک شد. گذشته او در هالهای از رمز و راز قرار دارد و او نماد استثمار افراد آسیب پذیر است.
پدر و مادر جیمی: کارمندان یک شرکت بیوتکنولوژی. آنها نماد حرص و آز شرکتها و سرمایه گذاران و تمایل به پیشرفت به هر قیمتی هستند.
کراکرها: یک گونه انسان نمای دستکاری شده ژنتیکی هستند که توسط کریک خلق شده است. آنها به گونهای طراحی شدهاند که نسخه ای جدید و بهبود یافته از انسانیت باشند، عاری از عیوب و بدی های خالقان انسانی خود.
و بازماندگان آخرالزمان که وقف حفظ دانش و فرهنگ هستند. آنها نشان دهندهی میل انسان برای اتصال و تداوم در جهانی است که به شدت تغییر کرده است.
افتخارات کتاب
جزو فهرست برترین آثار نویسندگان زن
بهترین رمان علمی تخیلی گودریدز سال 2013
نامزد جایزه Orange در سال (2004)
نامزد جایزه Sunburst در سال (2004)
کتاب پرفروش ملی
نامزد جایزه بوکر سال ۲۰۰۳
نامزد جایزه گیلر سال ۲۰۰۳
نامزد جایزه گاورنر جنرال سال ۲۰۰۳
چه ترجمههایی از این کتاب در فارسی در دسترس است؟
ترجمه سهیل سمی، انتشارات ققنوس
طرفداران «آخرین انسان» دیگر سراغ چه کتابهایی بروند؟
ماده تاریک، اثر بلیک کراوچ
فرانکشتاین، اثر مری شلی
بنیاد، اثر آیزاک آسیموف
تلماسه، اثر فرانک هربرت
کتاب خردم کن، اثر طاهره مافی
یک جرعه از کتاب
خلاصه کتاب
نوعی فاجعه رخ داده است، که فعلا مشخص نیست چه فاجعهای و چرا اتفاق افتاده.
به نظر میرسد اسنومن تنها بازمانده این رویداد باشد، به غیر از گروهی از بچهها که او به عنوان بچههای کریک (کراکرها) از آنها یاد میکند. آنها راه میروند و به وضوح دارای ترکیب ژنتیکی منحصر به فردی هستند.
دنیای پسا آخرالزمانی نشان دهنده زمان حال رمان است و هر فصل کتاب بین تجربیات حال حاضر اسنومن و خاطرات او از زندگی قبل از آخرالزمان، زمانی که با نام جیمی شناخته میشد، در رفت و آمد است.
در روایت زمان حال، اسنومن بر کراکرها نظارت میکند و نسبت به آنها احساس مسئولیت دارد. داستانهای خیالی درباره افرادی به نام کریک و اوریکس وجود دارد که بچهها آنها را به عنوان نوعی خدا میشناسند: کریک بر کراکرها نظارت دارد، اوریکس بر زندگی و رفاه گیاهان و حیوانات خدایی میکند.
بچهها به خوبی با محیط پسا آخرالزمانی سازگار شدهاند، اما اسنومن در تلاش برای تامین غذا و آب برای خود است. او میداند موارد مورد نیاز در کجا پیدا میشود، اما به دلیل فاصله زیاد و ترس تنها گذاشتن بچهها دودل است ولی سرانجام به این سفر خطر تن میدهد و به سمت پارادایس، جایی که زمانی در کنار کریک کار میکرد، راه میافتد.
با وجود تمام خطرات در بین راه او موفق میشود به پارادایس برسد. پس از جمع آوری لوازم ضروری به سمت بچهها باز میگردد.
در همین حین خاطرات اسنومن از خود قبلیاش، جیمی هم روایت میشود. این روایت با دوران کودکی جیمی آغاز میشود.
والدین او در شرکتی کار میکردند که درباره روشهای رشد ارزان و مؤثر اندامهای انسانی را تحقیق میکرد. مادر جیمی به تدریج از کار شرکت، که باعث ایجاد تنش با شوهرش شده بود، متنفر شد. او دوره طولانی افسردگی را تحمل کرد و اندکی پس از اینکه شوهرش شغل جدیدی با موقعیت بالا پیدا کرد، رفت و جیمی را رها کرد.
جیمی پس از ناپدید شدن مادرش بسیار رنج کشید. با این حال، او از طریق دوستی به نام کریک کمی تسکین یافت. آنها با هم وقت زیادی را صرف تماشای ویدیوهای نامناسب در اینترنت میکردند. برخلاف جیمی، کریک استعداد زیادی در ریاضی و علوم داشت. او پس از فارغ التحصیلی شروع به رهبری پروژههای تحقیقاتی خود کرد.
جیمی پس از فارغالتحصیلی، شروع به کار در شرکتی به نام آنویو کرد، جایی که تحقیق پایان نامه خود را در مورد کتابهای خودیاری قرن بیستم به کمپینهای بازاریابی برای محصولات خودسازی اعمال کرد. اگرچه کریک و جیمی با هم در ارتباط بودند و گاهی یکدیگر را ملاقات میکردند، ارتباطات آنها با گذشت سالها کاهش یافت.
جیمی در سالهای بعد پس از گرفتن خبر فوت مادرش دچار افسردگی عمیقی شد که تنها زمانی پایان یافت که کریک در آپارتمانش ظاهر شد و از جیمی خواست که با او کار کند. جیمی این کار را پذیرفت، که شامل اجرای یک کمپین تبلیغاتی برای یک قرص جدید طراحی کرده بود تا میل جنسی کاربران را بهبود بخشد در حالی که همزمان (و مخفیانه) آنها را عقیم میکرد. کریک بر یک پروژه فوق سری اضافی واقع در یک مرکز ویژه به نام پارادایس نظارت داشت که محل زندگی نسل جدیدی از انسانهای مهندسی ژنتیکی یعنی کراکرها بود.
جیمی در پارادایس با زنی به نام اوریکس آشنا شد که کریک او را برای آموزش کراکرها و کمک به توزیع قرصها در سراسر جهان استخدام کرده بود. جیمی، اوریکس را از یک ویدیوی نامناسب که او و کریک در نوجوانی دیده بودند، شناخت. کریک زمانی که او در کالج بود با اوریکس ملاقات کرده بود و با هم در ارتباط بودند.
یک شب، زمانی که کریک از مرکز دور بود، گزارشهای خبری درباره شیوع همزمان طاعون در سراسر جهان شروع شد. اوریکس با جیمی تماس گرفت تا توضیح دهد که قرصها حاوی یک بیماری همهگیر هستند و او ناخواسته در شیوع بیماری شرکت کرده است. طاعون کریک به سرعت گسترش یافت و اکثریت مردم این سیاره را کشت.
در اولین ساعات شیوع، کریک با اوریکس به پارادایس بازگشت و گلوی او را جلوی جیمی برید. سپس جیمی به کریک شلیک کرد. برای چند هفته اول پس از شیوع، جیمی به تنهایی در تأسیسات پارادیس ماند و به دنبال دلیل قتل اوریکس توسط کریک بود. در نهایت، او خود را به عنوان «اسنومن» به کرکرها معرفی کرد و آنها را به خانه جدیدی در نزدیکی اقیانوس هدایت کرد، جایی که هنوز در زمان حال رمان زندگی میکنند.
رمان با سفر زمان حال اسنومن از پارادایس به کراکرها به پایان می رسد. وقتی او میرسد، کراکرها به او اطلاع می دهند که گروهی از افراد شبیه او را در منطقه دیدهاند. اسنومن انسانهای دیگر را ردیابی میکند و به این فکر میکند که آیا به عنوان دوست یا دشمن به آنها نزدیک شود.
درباره نویسنده

اتوود که علاوه بر داستاننویسی، در عرصۀ شعر و نقد ادبی نیز فعالیت دارد، با تاسیس بنیاد نویسندگان کانادا، به حمایت از جامعه ادبی کشورش نیز پرداخته است.
مارگارت اتوود از کودکی به ادبیات علاقهمند بود و از شش سالگی شروع به نوشتن شعر و نمایشنامه کرد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتۀ ادبیات و فلسفه در دانشگاه تورنتو گذراند و در دوران دانشجویی نیز به فعالیت ادبی مشغول بود. استادانی چون جی مکفرسون و نورثروپ فرای بر او تأثیرگذار بودند.